کیستی تو؟؟
نزدیک می شوی به من
در من خانه می کنی
در من حضور می یابی
لحظه به لحظه
هرجا و هر کجا
توی انگشت هایم جاری می شوی!
سطرسطر خاطراتم را می نگاری
روی لبم می نشینی
خنده می شوی
حرف می شوی
دلم که می گیرد از چشم هایم می باری!
کیستی؟
کیستی تو ؟
کیستی تو که این همه در من می تابی؟!
بی آنکه کاسته شوی...
بی آنکه غروب کرده باشی...
کیستی؟
کیستی تو که این همه سزاوار حرفهای عاشقانه ای؟!
کیستی تو که دیدنت زندگی، رفتنت مرگ است...
بمان مهربانم ...
از هنوز تا همیشه ....
نظرات شما عزیزان:
|